سلاله طه (عج)
ویژه امام عصر (عج)
چهار شنبه 3 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 9:25 :: نويسنده : هیوا سیدآبادی

بسم الله الرحمن الرحیم

مبتنی بر دیدگاه‌های حجت‌الاسلام پارسانیا

چکیده:

هر مکتب فلسفی با ارائه‌ی گزاره‌های هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی و انسان‌شناختی خود، زمینه‌ی طرح سنخ خاصی از نظریات فرهنگی را فراهم می‌سازد. برای نمونه فلسفه‌ی هوسرل، شکل‌گیری نظریه‌ی فرهنگی پدیدارشناسی را ممکن نمود و فلسفه‌ی هگل برخی از اصول موضوعه‌ی نظریه‌ی فرهنگی مارکسیستی را مهیا ساخت. «نظام حکمت صدرایی» نیز از قاعده‌ی فوق مستثنی نیست و ظرفیت ارائه‌ی یک چارچوب نظری منقح جهت طرح نظریه‌ی فرهنگی را داراست.

در سال‌های اخیر حجت‌الاسلام پارسانیا در ذیل مباحث فلسفی مربوط به اثبات وجود جامعه، نسبت به طرح «نظریه‌ی فرهنگ صدرایی» اهتمام ورزیده‌اند. با توجه به این‌که نظریه‌ی مذکور تاکنون به صورت یکجا و منسجم انتشار نیافته است، این مقاله تلاش دارد تا ضمن اشاره به مبادی فلسفی نظریه‌ی فرهنگ صدرایی، تقریری منسجم و منظم از نظریه ارائه دهد.

واژگان کلیدی:

حکمت صدرایی- نظام معنایی- اصالت جامعه- فرهنگ حق و باطل- اتحاد عالم، علم و معلوم.

 


مقدمه:

هر نظریه‌ی علمی مبتنی بر برخی مبادی تصوری و تصدیقی است. این تصورات و تصدیقات يا از سنخ اصول متعارفه (بديهي) هستند که براي هر انساني معلوم ‌بالذات‌اند و نياز به بررسي ندارند و يا از سنخ اصول موضوعه (غيربديهي) که بايد در يک علم مقدم بر آن اثبات شوند و اين سلسله به يک علم اولي برمي‌گردد که مبتني بر بديهيات اوليه است و خود نيازمند هيچ علم ديگري نيست.(سوزن‌چی؛1388؛110) به عبارت دیگر اصول موضوعه هر علم یا نظریه‌ي علمی، گزاره‌هایی هستند که هرچند صدق آن‌ها بدیهی نیست و نیازمند اثبات است ولی در علم(یا نظریه‌ی) مذکور صادق فرض شده‌اند، چراکه اساسا این گزاره‌ها مسایل دانش دیگری هستند(لذا می‌بایست در آن دانش اثبات شوند) و از آن دانش وام گرفته شده‌اند.(عبوديت؛ 1388؛جلد اول؛62) اصول موضوعه‌ی هر علم را می‌توان به مبادی هستی‌شناختی، مبادی معرفت‌شناختی، مبادی انسان‌شناختی و مبادی مربوط به سایر علوم تقسیم کرد.(پارسانیا؛بی‌تا) از آن‌جا که عمده‌ی گزاره‌های هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی و انسان‌شناختی جزء مسایل فلسفه می‌باشند، لذا می‌توان ادعا کرد که هر نظریه‌ی علمی در هر حوزه‌ای، آگاهانه یا ناآگاهانه در حاشیه‌ی یک مکتب فلسفی شکل گرفته است. نظریه‌ی فرهنگ- که در پی توضیح ماهیت فرهنگ و تبعات آن برای زندگی اجتماعی است (اسمیت؛1387؛19)- نیز از قاعده‌ي فوق مستثنی نیست. از این‌رو هر مکتب فلسفی می‌تواند زمینه‌ساز سنخ خاصی از نظریات فرهنگی باشد، آن‌گونه فلسفه‌ی هگل زمینه‌ی طرح نظریه‌های فرهنگی مارکسیستی را فراهم ساخت و فلسفه‌ی هوسرل، طرح نظریه‌ی فرهنگی پدیدارشناسی را ممکن نمود.

«حکمت ‌صدرايي» که در استمرار و امتداد تلاش‌هاي علمي و فلسفي جهان اسلام سامان يافته‌ است، این ظرفیت را دارد تا چارچوب نظری لازم جهت ارائه‌ی نظریه‌ی فرهنگ را مهیا سازد. در سال‌های اخیر حجت‌الاسلام پارسانیا- که از یک سو به واسطه‌ی حضور در حوزه‌ی علمیه‌ی قم، آشنایی عمیقی با فلسفه اسلامی داشته و از سوی دیگر مباحث علوم اجتماعی را تا سطوح عالی در دانشگاه تهران پیگیری نموده است- در ذیل مباحث فلسفی مربوط به اثبات وجود جامعه، نسبت به طرح «نظریه‌ی فرهنگ صدرایی» اهتمام ورزیده است. هر چند که بخشی از نظریات ایشان به صورت پراکنده در مقالات‌شان منعکس شده[2]، لیکن تاکنون نظریه‌ی مذکور به صورت یکجا و منسجم انتشار نیافته است. بر این اساس در این مقاله تلاش داریم تا اولا اشاره‌ای به مبادی فلسفی نظریه‌ی فرهنگ صدرایی داشته باشیم و ثانیا تقریری منسجم و منظم از نظریه ارائه دهیم.

نکته قابل توجه این‌که حجه‌الاسلام پارسانیا در مباحث اثبات اصالت جامعه، از سه برهان مختلف «کلی‌طبیعی»، «اعتباریات اجتماعی» و «اتحاد با معانی مجرد» استفاده نموده است، هر چند که ذیل هر یک از این برهان‌ها می‌توان به نوعی به مساله‌ی فرهنگ نیز پرداخت، اما به تصریح ایشان برهان آخر برای اثبات فرهنگ به مثابه یک حقیقت عینی مجرد، کارآمدتر است.(پارسانیا؛1390) لذا در مقاله‌ی جاری نیز این برهان برای بیان نظریه‌ی فرهنگ صدرایی دنبال شده است.



[1] دانشجوی دکتری فرهنگ و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم‌علیه‌السلام

[2] از جمله می‌توان به سلسله مقالات «جهان‌های اجتماعی» در هفته‌نامه‌ی «پنجره» اشاره کرد.

چهار شنبه 1 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 8:51 :: نويسنده : هیوا سیدآبادی

خلاصه ای از بیانات آقا

پرداختن به مسئله‌ى خانواده و بخصوص مسئله‌ى سلامت و امنیّت و آرامش و تکریم زن در محیط خانواده، یکى از مسائل اصلى است... نگاه کنید ببینید عوامل سَلب آرامش و سکینهى روحى زن در خانواده چه چیزهایى است؟ دنبال این باشید که با قانون، با روشهاى تبلیغى، با روشها و شیوههاى گوناگون، اینها را برطرف کنید. این، اساس قضیّه است. زن در خانه مایه‌ى آرامش است؛ مایه‌ى آرامش مرد، و مایه‌ى آرامش فرزندان؛ دختر و پسر. اگر خود زن برخوردار از آرامش روانى و روحى نباشد، نمیتواند این آرامش را به خانواده بدهد. زنى که مورد تحقیر قرار بگیرد، مورد اهانت قرار بگیرد، مورد فشار کار قرار بگیرد، نمیتواند کدبانو باشد؛ نمیتواند مدیر خانواده باشد؛ درحالى‌که زن، مدیر خانواده است. این مسئله‌ى اصلى است. این یکى از آن اصلى‌ترین مسائل است، که خب در محیط زندگى ما - چه محیطهاى قدیمى ما، چه محیطهاى جدید ما - چندان مورد توجّه قرار نگرفته است و باید مورد توجّه قرار بگیرد.
 تصوّر از زن در خانه، تصوّر یک موجود درجهى دویى [است‌] که موظّف به خدمتگزارى به دیگران است؛ این تصوّر  بین خیلى‌ها هست - حالا بعضى‌ها به زبان مى‌آورند، به‌رو مى‌آورند، بعضى‌ها هم به رو نمى‌آورند، امّا در دلشان این است - این درست نقطه‌ى مقابل آن چیزى است که اسلام بیان کرده است. من مکرّر عرض کرده‌ام این حدیث معروف را که «اَلمَرأَةُ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَة»؛(۳) قهرمان، در تعبیرات رایج عربى، به آن کارگزار میگویند؛ مثل «اَمَرَ قَهرِمانَهُ بِکَذا»؛ مثلاً فلان صاحب ملک و املاک فراوان به قهرمان خودش، یعنى آن کسى که کارگزار امور این املاک است، گفت؛ به این میگویند «قهرمان». در این حدیث میگوید: خیال نکن زن کارگزار تو داخل خانه است که باید کارهاى خانه را [انجام دهد]؛ این‌جورى نیست. خب ببینید، این خودش یک فصلى است که از آن چندین فصل گشوده میشود: مسئلهى احترام کار زن در خانه و عدم الزام او، مجبور نبودن او، قابل خریدارى شدن این کار یعنى قابل مبادلهى با پول؛ این است.

...یکى از مسائل اصلى، مسئله‌ى خانه و خانواده است: امنیّت زن در محیط خانواده؛ فرصت زن در محیط خانواده و خانهدارى براى بُروز استعدادها؛ [چیزى‌] مانع درس خواندن او، مانع مطالعه کردن او، مانع فهمیدن او، مانع نوشتن او نشود - [براى] کسى که اهل این چیزها است - میدان براى این کارها فراهم باشد؛ این اساس قضیّه است.
 مسئله‌ی اشتغال بانوان، جزو مسائل اصلى نیست. البتّه ما با اشتغال بانوان مخالف نیستیم؛ بنده خودم نه با اشتغالشان، نه با مدیریّتهاشان مخالفتى ندارم، مادامى‌که با آن مسائل اصلى معارضه و تنافى پیدا نکند؛ اگر معارضه پیدا کرد، آن مقدّم است. یکى از کارهایى که در این زمینه‌ى سوّم که عرض کردیم باید انجام بگیرد، طبعاً این است که نگاه کنند ببینند آن مشاغلى که متناسب با این خصوصیّت زن است چیست. بعضى از مشاغل هست متناسب با ساخت زن نیست، خب اینها را دنبال نکنند. یکى از کارها این است که آن تحصیلاتى را که به آن مشاغل منتهى میشود، بر زن تحمیل نکنند. این بحث دانشگاه و تحصیلات و مانند اینها که باز بعضىها جنجال میکنند که در تحصیلات تبعیض است، این تبعیض همهجا بد نیست. تبعیض آنجایى که ضدّ عدالت باشد بد است. والّا فرض کنید وقتى‌که شما در یک تیم فوتبال، یکى را میگذارید مهاجم، یکى را میگذارید مدافع، یکى را میگذارید دروازه‌بان، خب این تبعیض است دیگر. اگر آن کسى که باید در خط دفاع واایستد، گذاشتند مهاجم، خب تیم خواهد باخت. آن کسى که باید مهاجم باشد اگر گذاشتند دروازه‌بان که بلد نیست این کار را، خب تیم میبازد. این تبعیض است، [امّا] این تبعیض، عین عدالت است؛ یکى را اینجا میگذارند، یکى را آنجا میگذارند، یکى را آنجا میگمارند. [پس باید] ببینیم با توجّه به آن اهداف بلند چه درسى براى بانوان مناسب است، آن درس را در اختیارشان قرار بدهیم؛ نه اینکه مجبورش کنیم که شما چون در کنکور اینجورى شرکت کردى، و اینجورى نمره آوردى، حتماً باید بروى فلان درس را بخوانى، که این درس نه با طبیعت زنانهى او سازگار است، نه با اهداف عالى او سازگار است، نه شغلى که به دنبال این درس به او داده میشود، متناسب با او است. این چیزها را به نظر من در زمینه‌ى اشتغال زنان باید در نظر گرفت. و خلاصه این را که زن نتواند همه‌ى مشاغلى را که مرد به عهده میگیرد به عهده بگیرد، نباید ننگ دانست یا نقص دانست؛ نخیر، آن چیزى بد است که متناسب با طبیعت الهى [نباشد]. 

 

--



ادامه مطلب ...

درباره وبلاگ

السلام علیک یا ابا صالح المهدی (عج)
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سلاله طاها و آدرس solaleye-taha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 50
بازدید دیروز : 143
بازدید هفته : 50
بازدید ماه : 298
بازدید کل : 93123
تعداد مطالب : 57
تعداد نظرات : 43
تعداد آنلاین : 1

Alternative content