سلاله طه (عج)
ویژه امام عصر (عج)
سه شنبه 10 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:40 :: نويسنده : هیوا سیدآبادی

 
قرار ملاقات شبانه ...
 
 
خداوند دنبال بهانه بوده تا آدمها رو به بهشت ببره و خیر دنیا و آخرت رو نصیبشون کنه و برای همین نمازی رو قرار داده به نام نماز شب ..
 

 
فکر میکنید شوخی میکنم؟ خودتون قضاوت کنید:
 

 

 
 
* آخه چه عبادتیه که حتی خوابیدن با نیتش صدقه محسوب میشه؟
 

 
«کسی که به نیّت بیدار شدن برای نماز شب بخوابد خواب او نوعی صدقه بشمار می‌آید و خداوند متعال برای او پاداش نماز شب را مقرّر می‌دارد»!
 

 

 
* یا حتی این که آدم موقع انجامش از شدت خواب آلودگی تلو تلو میخوره هم ثواب داره:


سه شنبه 10 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 9:32 :: نويسنده : هیوا سیدآبادی

دو گدا در خیابانی نزدیک واتیکان کنار هم نشسته بودند. یکی صلیب گذاشته

 
بود و دیگری الله... مردم زیادی که از آنجا رد می شدند، به هر دو
 
نگاه می کردند و فقط در کلاه اونی که پشت صلیب نشسته بود پول میانداختند.
  
کشیشی از آنجا می گذشت، مدتی ایستاد و دید که مردم فقط به گدایی که صلیب
 
دارد پول می دهند و هیچ کس به گدای پشت الله چیزی نمی دهد. رفت
  
جلو و گفت: رفیق بیچاره من، متوجه نیستی؟ اینجا مرکز مذهب کاتولیک است.
 
 
پس مردم به تو که الله گذاشتی پول نمی دهند، به خصوص که درست
  
نشستی کنار یه گدای دیگری که صلیب دارد. در واقع از روی لجبازی هم که
  
باشد مردم به اون یکی پول میدهند نه تو.
 
گدای پشت الله بعد از شنیدن حرفهای کشیش رو کرد به گدای پشت صلیب
 
و گفت: هی "اسدالله" نگاه کن کی اومده به ما بازاریابی یاد بده؟
 
 .
.
.
.
.
.
.
.

 
* مراقب باشید به خاطر لجبازی با یکی، سکه تان را در کلاه دیگری نیاندازید،

 یا رای تان را در صندوق دیگری نیاندازید!!!

فرصت‌های ظاهرا خوب در زندگی را در نظر بگيريد. افراد خوش‌شانس مرتبا با چنين فرصت‌هايی برخورد می‌کنند، درحالی که افراد بدشانس نه.


با ترتيب دادن يک آزمايش ساده سعی کردم بفهم آيا اين مساله ناشی از توانايی آنها در شناسايی چنين فرصت‌هايی است يا نه. به هر دو گروه افراد خوش شانس و بدشانس روزنامه‌ای دادم و از آنها خواستم آن را ورق بزنند و بگويند چند عکس در آن هست.
به طور مخفيانه يک آگهی بزرگ را وسط روزنامه قرار دادم که می‌گفت: اگر به سرپرست اين مطالعه بگوييد که اين آگهی را ديده‌ايد، 250 پوند پاداش خواهيد گرفت. اين آگهی نيمی از صفحه را پر کرده بود و به حروف بسيار درشت چاپ شده بود. با اين که اين آگهی کاملا خيره کننده بود، افرادی که احساس بدشانسی می‌کردند عمدتا آن را نديدند، درحالی که اغلب افراد خوش‌شانس متوجه آن شدند.
مطالعه من نشان داد که افراد بدشانس عموما عصبی‌تر از افراد خوش‌شانس هستند و اين فشار عصبی توانايی آنها در توجه به فرصت‌های غيرمنتظره را مختل می‌کند. در نتيجه، آنها فرصت‌های غيرمنتظره را به خاطر تمرکز بيش از حد بر ساير امور از دست می‌دهند.
برای مثال وقتی به مهمانی می‌روند چنان غرق يافتن جفت بی‌نقصی هستند که فرصت‌های عالی برای يافتن دوستان خوب را از دست می‌دهند. آنها به قصد يافتن مشاغل خاصی روزنامه را ورق می‌زنند و از ديدن ساير فرصت‌های شغلی باز می‌مانند. افراد خوش‌شانس آدم‌های راحت‌تر و بازتری هستند، در نتيجه آنچه را در اطرافشان وجود دارد و نه فقط آنچه را در جستجوی آنها هستند می‌بينند.
تحقيقات من در مجموع نشان داد که آدم‌های خوش‌اقبال براساس چهار اصل، برای خود فرصت ايجاد می‌کنند.
اول آنها در ايجاد و يافتن فرصت‌های مناسب مهارت دارند،
دوم به قوه شهود گوش می‌سپارند و براساس آن تصميم‌های مثبت می‌گيرند.
سوم به خاطر توقعات مثبت، هر اتفاقی نيکی برای آنها رضايت بخش است.
چهارم نگرش انعطاف‌پذير آنها، بدبياری را به خوش‌اقبالی بدل می‌کند.
در مراحل نهايی مطالعه، از خود پرسيدم آيا می‌توان از اين اصول برای خوش‌شانس کردن مردم استفاده کرد. از گروهی از داوطلبان خواستم يک ماه وقت خود را صرف انجام تمرين‌هايی کنند که برای ايجاد روحيه و رفتار يک آدم خوش‌شانس در آنها طراحی شده بود. اين تمرين‌ها به آنها کمک کرد فرصت‌های مناسب را دريابند، به قوه شهود تکيه کنند، انتظار داشته باشند بخت به آنها رو کند و در مقابل بدبياری انعطاف نشان دهند.
يک ماه بعد، داوطلبان بازگشته و تجارب خود را تشريح کردند. نتايج حيرت انگيز بود: 80 درصد آنها گفتند آدم‌های شادتری شده‌اند، از زندگی رضايت بيشتری دارند و شايد مهم‌تر از هر چيز خوش‌شانس‌تر هستند. و بالاخره اين که من عامل شانس را کشف کردم.

چند نکته برای کسانی که می‌خواهند خوش‌اقبال شوند:
به غريزه باطنی خود گوش کنيد، چنين کاری اغلب نتيجه مثبت دارد.
با گشادگی خاطر با تجارب تازه روبرو شويد و عادات روزمره را بشکنيد.
هر روز چند دقيقه‌ای را صرف مرور حوادث مثبت زندگی کنيد.

زندگي تاس خوب آوردن نيست،

تاس بد را خوب بازي کردن است  

 

شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:27 :: نويسنده : هیوا سیدآبادی

 

چند شب پیش یادواره شهید گمنام سال پیش یا همون شهید حمید ادیبی امسال بود. ساعت 8 شب کنار قبر غریب شهید داخل پردیزه دانشگاه علوم پزشکی کرمان که خارج از شهره. هرکی خارج از دانشگاه می اومد متوجه غربت و مظلومیت شهید میشد تازه چقدر ظاهرسازی شده بود و خدا میدونه چقدر پول بابت فضاسازی خرج کرده بودن تا مثلا شبیه محل برگزاری یادواره ها بشه الحق خوب هم کار کرده بودند دست سربازا درد نکنه ولی صد حیف که روز شنبه پیش شهید رفتم اثری از یادواره جز داربست ها و آشغال ها کنار قبرش نبود !!دلم گرفته آقا از این زمونه،حالم از اینهمه ریا و ریاکاری  بعضی آدما  بهم میخوره ازینکه بعضی فقط بخاطر گزارش رد کردن و جلب توجه و چمیدونم مثلا زرنگ بازی کار میکنند که یخورده حقوقشون زیاد بشه یا جاپاشون محکم بشه دلم گرفته، ازینکه حرف شهید همت (که میگفت: فقط برای رضای خدا کار کنید )دیگه خریداری نداره دلم گرفته، ازینکه نکنه منم همرنگ جماعت بشم یا اینکه شدم و خودم خبر ندارم آقا جون میترسم من که اونقدر اراده ام قوی نیست خودت برام دعا کن مولای من نگذار بیش ازین دراین لجنزار گناه غرق بشم و بیش ازین شرمنده خودت وشهدای گلمون بخصوص این شهید عزیز دانشگاه بشم. 

 


شنبه 7 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 13:56 :: نويسنده : هیوا سیدآبادی


دختر خانم چادری که جلوی موهایش را مثل یک تاج خروس بیرون می آورد واقعا فاجعه است !

دختر خانم چادری ای که صدای قهقهه اش تا ده تا خانه آن طرف تر می رود فاجعه است !

 

دختر خانم چادری که تمام اقوام و خویشانش برایش محرم محسوب می شوند فاجعه است !

دختر خانم چادری که با صورت آرایش کرده از خانه بیرون می رود، واقعاً فاجعه است !

دختر خانم چادری ای که توی عروسی ها بد عمل کند واقعاً فاجعه است !

دختر خانم چادری ای که حاضره شب عروسیش لباس بد بپوشه، فاجعه است !

دختر خانم چادری ای که توی دانشگاه با پسرای همکلاسی اش بگو و بخند داره، فاجعه است !

دختر خانم چادری ای که حیا نمی کند که توی تاکسی کنار یک پسره، واقعاً فاجعه است!
اینها فاجعه اند
اما
دختر خانم چادری که وقتی یک دختر بدحجاب را می بیند و از او روی می گرداند نه تنها فاجعه است، بلکه یک بحران شدید و خطرناک است !!

به راستی ما چادری ها تا حالا چه قدر توانستیم روی بدحجاب ها اثر مثبت بگذاریم و نه تنها دید آنها را به پوشش عوض کنیم، بلکه آنها را به چادر متمایل کنیم؟

اگر کسی از ما بتواند یک دختر بدحجاب را باحجاب کند به معنای واقعی یک جهاد کرده است.
آیا تنها خود محجبه باشیم کافی است و دیگر تکلیفی نداریم ؟؟؟!!!

به راستـــی چه بایــــــد کـــــــــــرد؟؟
یک شنبه 6 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 17:17 :: نويسنده : هیوا سیدآبادی



برای استجابت دعا ،مکانها و زمان های خاصی توصیه شده است.


در بین زمان ها ماه رمضان،شب های قدر،شب جمعه و ... دیده می شود.
فاطمه زهرا سلام الله علیها در گفتاری عصر جمعه را یکی از بهترین زمان های استجابت دعا را بیان می فرمایند.
ایشان به نقل از پدر بزرگوارشان حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم می فرمایند:
"
به راستی در روز جمعه ساعتی است که مرد مسلمان در آن ساعت چیزی را از خدا می خواهد و خداوند عطا می کند (و دعایش مستحاب می شود)
پرسیدم :ای رسول خدا !آن کدام ساعت است؟
فرمود:آنگاه که نصف قرص خورشید در افق پنهان شود.
ریاحین الشریعه ج1 ص 105 و فرهنگ سخنان فاطمه س ص 69)

 

https://mail.google.com/mail/images/cleardot.gif

 

یک شنبه 5 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 8:9 :: نويسنده : هیوا سیدآبادی
 

 

مرد هندو در حال حمل مادر 88 ساله اش در ظرف گل
 
دیشب خواب پریشونی دیده بودم. داشتم دنبال کتاب تعبیر خواب می گشتم که مامان صدا زد امیر جان مامان بپر سه تا سنگک بگیر. اصلا حوصله نداشتم گفتم من که پریروز نون گرفتم. مامان گفت خوب دیروز مهمون داشتیم زود تموم شد. الان هیچی نون نداریم. گفتم چرا سنگگ، مگه لواشی چه عیبی داره؟ مامان گفت می دونی که بابا نون لواش دوست نداره.
گفتم صف سنگگ شلوغه . اگه نون می خواهید لواش می خرم. مامان اصرار کرد سنگک بخر، قبول نکردم. مامان عصبانی شد و گفت بس کن تنبلی نکن مامان حالا نیم ساعت بیشتر تو صف وایسا.
این حرف خیلی عصبانیم کرد. آخه همین یه ساعت پیش حیاط رو شستم . دیروز هم کلی برای خرید بیرون از خونه علاف شده بودم. داد زدم من اصلا نونوایی نمی رم. هر کاری می خوای بکن!
داشتم فکر می کردم خواهرم بدون اینکه کار کنه توی خونه عزیز و محترمه اما من که این همه کمک می کنم بازهم باید این حرف و کنایه ها رو بشنوم. دیگه به هیچ قیمتی حاضر نبودم برم نونوایی. حالا مامان مجبور می شه به جای نون برنج درسته کنه. اینطوری بهترم هست. با خودم فکر کردم وقتی مامان دوباره بیاد سراغم به کلی می افتم رو دنده لج و اصلا قبول نمی کنم. اما یک دفعه صدای در خونه رو شنیدم. اصلا انتظارش رو نداشتم که مامان خودش بره نونوایی. آخه از صبح ده کیلو سبزی پاک کرده بود و خیلی کارهای خونه خسته اش کرده بود. اصلا حقش نبود بعد از این همه کار حالا بره نونوایی. راستش پشیمون شدم. کاش اصلا با مامان جر و بحث نکرده بودم و خودم رفته بودم . هنوز هم فرصت بود که برم و توی راه پول رو ازش بگیرم و خودم برم نونوایی اما غرورم قبول نمی کرد.
سعی کردم خودم رو بزنم به بی خیالی و مشغول کارهای خودم بشم اما بدجوری اعصبابم خورد بود. یک ساعت گذشت و از مامان خبری نشد.به موبایلش زنگ زدم صدای زنگش از تو آشپزخونه شنیده شد. مامان مثل همیشه موبایلش رو جا گذاشته بود. دیر کردن مامان اعصابمو بیشتر خورد می کرد. نیم ساعت بعد خواهرم از مدرسه رسید و گفت: تو راه که می اومدم تصادف شده بود. مردم می گفتند به یه خانم ماشین زده . خیابون خیلی شلوغ بود. فکر کنم خانمه کارش تموم شده بود.
گفتم نفهمیدی کی بود؟
گفت من اصلا جلو نرفتم.
دیگه خیلی نگران شدم. یاد خواب دیشبم افتادم .فکرم تا کجاها رفت. سریع لباسامو پوشیدم و راه افتادم دنبال مامان. رفتم تا نونوایی سنگکی نزدیک خونه اما مامان اونجا نبود. یه نونوایی سنگکی دیگه هم سراغ داشتم اما تا اونجا یک ساعت راه بود و بعید بود مامان اونجا رفته باشه هر طوری بود تا اونجا رفتم، وقتی رسیدم، نونوایی تعطیل بود. تازه یادم افتاد که اول برجها این نونوایی تعطیله. دلم نمی خواست قبول کنم تصادفی که خواهرم می گفت به مامان ربط داره. اما انگار چاره ای نبود. به خونه برگشتم تا از خواهرم محل تصادف رو دقیقتر بپرسم.
دیگه دل تو دلم نبود. با یک عالمه غصه و نگرانی توی راه به مهربونیها و فداکاریهای مامانم فکر می کردم و از شدت حسرت که چرا به حرفش گوش نکردم می سوختم. هزار بار با خودم قرار گذاشتم که دیگه این اشتباه رو تکرار نکنم و همیشه به حرف مامانم گوش بدم وقتی رسیدم خونه انگشتم رو گذاشتم روی زنگ و با تمام نگرانی که داشتم یک زنگ کشدار زدم. منتظر بودم خواهرم در رو باز کنه اما صدای مامانم رو شنیدم که داد زد بلد نیستی درست زنگ بزنی ...؟
تازه متوجه شدم صدای مامانم چقدر قشنگه ... یه نقس عمیق کشیدم و گفتم الهی شکر و با خودم گفتم قولهایی که به خودت دادی یادت نره
یک شنبه 3 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 8:45 :: نويسنده : هیوا سیدآبادی

 مهم ترین مطلب در داستان امتحان حضرت آدم علیه السلام و شیطان نکته اخلاقی و بسیا زیبا و در عین حال خیلی مهم و کاربردی است. حضرت آدم علیه السلام و شیطان هر دو اشتباه کردند، هر دو نافرمانی کردند، اما حضرت آدم علیه السلام توبه کرد و پیامبرشد و شیطان لجبازی کرد و بعد از آن به عنوان دشمن انسان و شاید به تعبیری دشمن خدا شناخته می شود. آیت الله مظاهری می گوید:« گناه نکنید، گناه نکنید، گناه نکنید،اگر گناه کردید، دیگر توجیهش نکنید، دستها را بالا بیاورید و بگویید که خدایا اشتباه کردم، ببخشید، توبه».

یک شنبه 28 فروردين 1392برچسب:, :: 8:55 :: نويسنده : هیوا سیدآبادی

 

خدایا ، مرا به خاطر گناهانی که در طول روز با هزاران
قدرت عقل توجیهشان می کنم! ،
ببخش .....

 

 

 

 

 

هم چاه سر راه تو باید بکنیم
هم اینکه از انتظار تو دم بزنیم

این نامه چندم است که تو می خوانی؟
داریم رکورد کوفه را می شکنیم

 


تمام راه ظهور تو با گنه بستم
دروغ گفته ام آقا كه منتظر هستم

كسي به فكر شما نيست راست مي گويم
دعا براي تو بازيست راست مي گويم

اگرچه شهر براي شما چراغان است
براي كشتن تو نيزه هم فراوان است

من از سرودن شعر ظهور مي ترسم
دوباره بيعت و بعدش عبور مي ترسم

من از سياهي شب هاي تار مي گويم

من از خزان شدن اين بهار مي گويم

درون سينه ما عشق يخ زده آقا
تمام مزرعه هامان ملخ زده آقا

كسي كه با تو بماند، به جانت آقا نيست
براي آمدن اين جمعه هم مهيّا نيست

 

یک شنبه 23 فروردين 1392برچسب:, :: 18:46 :: نويسنده : هیوا سیدآبادی

ظلم فقط اين نيست كه آدم توى خيابان به يكى كشيده بزند. گاهى يك كلمه‌ى نابجا عليه يك كسى كه مستحقش نيست، يك نوشته‌ى نابجا، يك حركت نابجا، ظلم محسوب ميشود. اين طهارت دل را و طهارت عمل را خيلى بايستى ملاحظه كرد

پيغمبر اكرم ايستاده بودند يك كسى را كه حد رجمِ زنا را بر او جارى ميكردند، ميديدند؛ بعضى‌ها هم ايستاده بودند؛ دو نفر با همديگر حرف ميزدند؛  يكى به يكى ديگر گفت كه مثل سگ تمام كرد و جان داد - يك همچين تعبيرى - بعد پيغمبر به سمت منزل يا مسجد راه افتادند و اين دو نفر هم همراه پيغمبر بودند. توى راه كه ميرفتند، رسيدند به يك جيفه‌ى مردارى - به يك مردارى، حالا جسد سگى بود، درازگوشى بود، هر چى بود - كه مرده بود و آنجا افتاده بود. پيغمبر به اين دو نفر رو كردند و گفتند: گاز بگيريد و يك مقدارى از اين ميل كنيد. گفتند: يا رسول‌اللَّه! ما را تعارف به مردار ميكنيد؟! فرمود: آن كارى كه با آن برادرتان كرديد، از اين گاز زدن به اين مردار بدتر بود. حالا آن برادر كى بوده؟ برادرى كه زناى محصنه كرده بوده و رجم شده و اينها درباره‌اش آن دو جمله را گفته‌اند و پيغمبر اينجور ملامتشان ميكند!

 زيادتر نگوئيد از آنچه كه هست، از آنچه كه بايد و شايد. منصف باشيم؛ عادل باشيم. اينها آن وظائف ماست. اينجور نيست كه ما چون مجاهديم، چون مبارزيم، چون انقلابى هستيم، بنابراين هر كسى كه از ما يك ذره - به خيال ما و با تشخيص ما - كمتر است، حق داريم كه درباره‌اش هر چى كه ميتوانيم بگوئيم؛ نه، اينجورى نيست. بله، ايمانها يكسان نيست، حدود يكسان نيست و بعضى بالاتر از بعضى ديگر هستند. خدا هم اين را ميداند و ممكن است بندگان صالح خدا هم بدانند؛ لكن در مقام تعامل و در مقام زندگى جمعى، بايد اين اتحاد و اين انسجام حفظ بشود و اين تمايزها كم بشود

یک شنبه 17 فروردين 1392برچسب:, :: 22:36 :: نويسنده : هیوا سیدآبادی
 
1- چیزی نخرید!
بیشتر این بچه ها رو خونواده هاشون روزانه اجاره میدن. پولی که به اونها میدین و تموم کردن چیزایی که دستشونه باعث نمیشه اونا رو زودتر بفرستن خونه. به محض تموم شدن یه بسته چسب یکی دیگه میدن که بفروشه
2- بهشون بی اعتنایی نکنین!
نادیده نگیرینشون. بی اعتنا نباشین. راتونو نکشین و نرین. شیشه ماشین رو ندین بالا. این کارا باعث میشه اون بچه با تنفر از اجتماع برگ بشه. صبور باشین و توضیح بدین که اون وسیله رو لازم ندارن. خشونت به خرج ندین. اون بچه بزرگ میشه و این خشونت رو به جامعه برمیگردونه.
3- براشون دلسوزی الکی نکنین.
اگه کاری از دستتون بر نمیاد الکی بچه رو گیج نکنین. سوال الکی نپرسین که مجبور بشه دروغ بگه. اونها خانواده دارن اما مجبورن دروغ بگن. نگین دوست داری بچه من بشی؟ این جور حرفها آزار دادن روانیه بچه هاست.
 
چه کاری از دستمون بر میاد
 
1- بهشون خوراکی بدین
اکثر این بچه ها سو تغذیه دارن براشون خوراکی های مقوی بخرین و بهشون بدین و مطمئن بشین که میخورن. مثلا بسته کوچیک شیر یا موز، ساندویچ گوشت یا مرغ. نارنگی یا پرتقال. اگه بهشون پول بدین ازشون میگیرن. چیزی بدین که باعث بشه بدنشون تو این سرما مقاومت بیشتری داشته باشه و مریض نشن. لباس بهشون ندین چون ازشون میگیرن و وادارشون میکنن با لباس کم تو خیابون باشن که مردم دلشون بسوزه.
2- مثل یک فروشنده باهاشون برخورد کنین.
نذارین ازتون گدایی کنن. اگه داره التماس میکنه توضیح بدین که باید جنسش رو ببینین که آیا لازم دارین یا نه. یادتون باشه که شما مددکار اجتماعی نیستین و کاری هم از دستتون در همون لحظه بر نمیاد پس صبور باشین و سعی کنید لااقل مثل یک انسان با اون بچه برخورد کنید.
3- از کلمات مودبانه استفاده کنین. این بچه ها چیزی غیر از فحش و کلمات زشت و جمله هایی که مناسب سنشون نیست نمیشنون. باهاشون با احترام برخورد کنین تا همیشه تو ذهنشون بمونه که اجتماع دشمن اونها نیست.
4- به نزدیکترین کیوسک پلیس برید.
نگید که فایده ای نداره چون داره! اگر میزان گزارشات مردمی از جایی تعدادش بالا باشه اونها از بهزیستی تقاضای واحد جمع آوری متکدیان میکنن. در حال حاضر بهزیستی این امکان رو داره که بتونه بعضی از این بچه ها رو به عنوان بد سرپرستی از خونواده هاشون بگیره. ( میتونید توی گزارشتون بگین که میترسید از این بچه ها سواستفاده جنسی بشه) اونها وظیفه دارن که گزارش شما رو ثبت کنن.
 
به بنیاد کودک کمک کنید یا بنیادها و موسسات مشابه.
اونها سالانه از هزاران کودک کار حمایت میکنن
 
 
یک شنبه 18 تير 1391برچسب:, :: 11:6 :: نويسنده : هیوا سیدآبادی


 مهم‌ترين‌ پايگاه‌ شيعيان‌ شيفته‌ و عاشقان‌ دل‌ سوختة‌ حضرت‌ بقية‌ الله، ارواحنا فداه‌، مسجد مقدس‌ جمكران‌، در شش‌ كيلومتري‌ شهر مذهبي‌ قم‌ است‌. مطابق‌ آمار، همه‌ ساله‌، بيش‌ از پانزده‌ ميليون‌ عاشق‌ دل‌ باخته‌، از سر تا سر ميهن‌ اسلامي‌ و جهان‌، در اين‌ پايگاه‌ معنوي‌، گرد مي‌آيند، نماز تحيّت‌ مسجد و نماز حضرت‌ صاحب‌ الزمان‌، عجل‌ الله تعالي‌ فرجه‌ الشريف‌، را در اين‌ مكان‌ مقدس‌ به‌ جاي‌ مي‌آورند، با امام‌ غايب‌ از ابصار و حاضر در امصار و ناظر بر كردار، رازِ دل‌ مي‌گويند، استغاثه‌ مي‌كنند، نداي‌ «يا بن‌ الحسن‌!» سر مي‌دهند، از مشكلات‌ مادّي‌ و معنوي‌ خود سخن‌ مي‌گويند، با دلي‌ خون‌بار، از طولاني‌ شدن‌ دوران‌ غيبت‌، شكوه‌ها مي‌كنند.
 آنان‌ كه‌ از شناخت‌ عميق‌تري‌ برخوردارند، به‌ هنگام‌ تشرف‌ به‌ اين‌ پايگاه‌ ملكوتي‌، همة‌ حوائج‌ شخصي‌ خود را فراموش‌ مي‌كنند و همة‌ مشكلات‌ دست‌ و پاگير زندگي‌ را به‌ فراموشي‌ مي‌سپارند و تنها «ظهور سراسر سرور منجي‌ بشر، امام‌ ثاني‌ عشر، حضرت‌ ولي‌ عصر، روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ فداه‌» را مسئلت‌ مي‌كنند؛ زيرا، اگر اين‌ حاجت‌ برآورده‌ شود، ديگر مشكلي‌ نخواهد ماند، و اگر اين‌ حاجت‌ روا نشود، حلّ ديگر مشكلات‌، مشكل‌ اساسي‌ را حل‌ نخواهد كرد.



ادامه مطلب ...
سه شنبه 13 تير 1391برچسب:, :: 11:36 :: نويسنده : هیوا سیدآبادی


میلاد حجت خدا ، دوازدهمین ساغر الهی بر منتظران جمالش مبارک باد . . .

.

.

.

سلام ای انتظــار انتظـــارم  / سلام ای رهبر و ای یادگارم

سلامم بر تو ای فرزند زهرا /  سلامم بر تو ای نـــاجی دنیا . . .

ولادت حضرت حق مهدی صاحب الزمان بر شما مبارک

.

.

.

دل شود امشب شکوفا در زمین

می زند لبخند شادی بر زمین

آسمان ِ دل تبسم می کند

روی ماهت را تجسم می کند . . .

ولادت حضرت مهدی (عج) مبارک

.

.

.

امشب ز کَرَم حق گُهرى داد به نرجس /  وز برج ولایت قمرى داد به نرجس

خوش باش که حق بال و پرى داد به نرجس /  برخیز که زیبا پسرى داد به نرجس

میلاد صاحب الزمان بر شما مبارک

.

.

.

نیمه شعبان سرود زندگی است / نیمه شعبان فرار از بردگی است

نیمه شعبان سلامی از خــــدا / بر همه افراد شهر بنــدگی است . . .

ولادت حضرت مهدی (عج) بر شما مبارک

بر منتظرین مژده بده منتظر آمد / از مهد بقا مهدى ثانى عشر آمد

ای منتظران گنج نهان می آید / آرامش جان عاشقان می آید

بر بام سحر طلایه داران ظهور / گفتند که صاحب الزمان می آید . . .

.

.

.

ما غایبیم، او منتظر آمدن ماست . . .

(میلاد مبارک)

.

.

.

هر روزی که می گذرد، یک روز به ظهور امام زمان نزدیک تر می شویم

اما به خود امام زمان چطور . . . ؟

.

.

.

یا مهدی ، ای نقطه شروع شفق، ای مجری حق

میلاد تو قصیده بی انتهاییست که تنها خدا بیت آخرش را می داند

بیا و حسن ختام زمان باش . . .

.

.

خدایا با نور امام مهدی، همه‌ی تاریکی‌ها را روشن کن

(میلاد نور مبارک)

.

.

.

خداوندا رسان از ما سلامش / به گوش ما رسان یارب کلامش

بسوز سینه ى مجروح زهرا / نما تعجیل در امر قیامش

(عید شما مبارک)

 

سه شنبه 13 تير 1391برچسب:, :: 8:10 :: نويسنده : هیوا سیدآبادی

شب نيمه شعبان

 

این شب، شب بسيار مباركى است; از امام صادق(عليه السلام) روايت شده است كه از امام محمّد باقر(عليه السلام) از فضيلت شب نيمه شعبان سؤال شد، فرمود: آن شب، بعد از شب قدر بافضيلت ترين شب هاى سال است. در اين شب، خداوند به بندگانش فضل خود را عطا مى فرمايد و به كرم خويش، آنان را مى آمرزد;در اين شب، براى تقرّب به خداوند سعى و كوشش نماييد! زيرا اين شب، شبى است كه خداوند به ذات مقدّس خود قسم ياد كرده است كه نيازمندى را دست خالى برنگرداند، مادامى كه معصيت و گناهى را نخواهد و شبى است كه خداى متعال آن را براى ما اهل البيت(عليهم السلام) قرار داد، آن گونه كه شب قدر را براى پيامبر ما قرار داد. پس در دعا و ثناى الهى در اين شب كوشش كنيد.(1)
از جمله بركات اين شب اين است كه ولادت باسعادت منجى عالم بشريّت، مهدى موعود، امام زمان ـ عجّل
 اللّه تعالى فرجه الشّريف ـ در سحر اين شب در سال 255، در «سرّ من رأى»، واقع شد، و بر شرافت اين شب افزود.

 



ادامه مطلب ...

دو شنبه 12 تير 1391برچسب:, :: 8:35 :: نويسنده : هیوا سیدآبادی

 

فقط به خاطر شما !!!

سالهاست برای تولد امام زمان (عج) جشن میگیریم اما شاید با غفلت از کنار این جشن ها بگذریم ، جشن هایی که در تعدادی از آنها به بهانه جشن میلاد حقوق مردم و احکام خدا زیر پا گذاشته میشود یکی از این امور : ایجاد راهبندان و ترافیک به بهانه جشن وتوزیع شربت و شیرینی است که میشود با یک برنامه ریزی صحیح و تعیین یک محل مناسب و قرار دادن انتظامات توانمند از این امر که حق الناس مسلم است پرهیز کرد . برای اگاهی بیشتر از قباحت بعضی از کارهایی که در نیمه شعبان به بهانه جشن انجام میشود توجه شما را به این داستان واقعی زیر جلب میکنم:

داستانی جانسوز

 (... یکی از علمای بزرگ شهر اصفهان تعریف مینمودند که یکی از رفقای اهل سلوک ایشان  بعد از نیمه شعبان آن سال به محضر امام عصر ارواحنا فداه تشرف پیدا کرده بودند ، و حضرت را با صورتی کبود مشاهده کرده اند . ایشان از حضرت سوال نموده بودند که این کبودی چیست حضرت پاسخ داده بودند که این اثر سیلی هاییست که مردم در شب نیمه شعبان به حضرت زده اند ...) اگر این جریان تشرف نیز مطرح نبود احکام صریح اسلام که در رساله همه مراجع قابل یافت است  خطا بودن این رفتارها را به ما گوشزد می کند.

آیا  جای این نیست که هر کدام از ما به نوبه خود متذکر شده و مانع از این رفتارها به حد وسع خود شویم !!!

ما گوشه ای از آن  رفتار ها را فهرست وار ذکر میکنیم

1: اسراف شربت و شیرینی و غیره

2: کثیف کردن کوچه و بازار

3: بر هم زدن آرامش مردم با بلند کردن صدای بلند گو ها ویا صدای گاز دادن به موتورسیکلت ها

4: بر هم زدن نظم شهر ، به بهانه شادی

5: اختلاط محرم و نامحرم که دل امام زمان را خون میکند

6: استفاده از موسیقی های شبهه ناک و خدای نکرده حرام به بهانه جشن میلاد

7: غفلت از اعمال عبادی و مستحبی این شبها به واسطه افراط در مراسم و یا بی محتوایی آنها

8: غفلت از اصلی ترین موضوع یعنی خود امام زمان علیه السلام

9: چشم و هم چشمی و ...

البته در آخر باید ذکر کرد که این موارد فقط در بخش کوچکی از جشنها برقرار است و آن هم با مقداری توجه و آگاهی به حقیقت و چرائی این جشن ها برطرف خواهد شد.

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می فرمایند:

کونوا لنا زینا و لا تکونوا علینا شینا

همواره در اعمال و کردار خویش به گونه ای باشید که باعث افتخار و سر بلندی ما اهل بیت شوید

نه اینکه زندگی - رفتار - کردار و گفتارتان مایه سرفکندگی ما گردد

 

 

فقط گناهکاران بخوانند!

سید بن طاووس (ره) می فرماید:

سحرگاهی در سرداب مقدس سامرا بودم، ناگاه صدای مولایم امام زمان (عج) را شنیدم که برای شیعیان خود دعا می کردند و عرضه می داشتند:

"خدایا شیعیان ما را از شعاع نور ما و باقیمانده طینت (گِل) ما خلق کرده ای، آنها گناهان زیادی با اتکاء بر محبت و ولایت ما انجام داده اند؛ اگر گناهان آنها  گناهی است که در ارتباط با توست از آنها بگذر که ما را راضی کرده ای. و آنچه از گناهان آنها در ارتباط با خودشان هست خودت بین آنها را اصلاح کن... و آنها را از آتش جهنم نجات بده، و آنها را با دشمنان ما در خشم و غضب خود جمع نفرما." (برکات حضرت ولی عصر(عج)؛ ص 399)

 

هر چند گناه ما دلـــــت آزارد             لطف و کرم تو بر سر ما بارد

یک چیز ز نوکری خود فهمیدم            ارباب هـوای نوکرش را دارد

اللهم عجل لولیک الفرج

چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:, :: 22:55 :: نويسنده : هیوا سیدآبادی

 

سلامتی

منتقم مادرمان زهرا صلوات

مهدی جان عجل علی ظهورک

چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:, :: 22:55 :: نويسنده : هیوا سیدآبادی

 

از عشق تو گفتیم و نمک گیر شدیم
تا ساحل چشمان توتکثیر شدیم
گفتند غروب جمعه خواهى آمد
آنقدر نیامدى که ما پیر شدی
اللهم عجل لولیک الفرج
…………………..
گفتم که شیعیانت در رنج و در عذابند / گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم

گفتم که چشم شیعه گریان بود به راهت / گفتا که من همیشه به دیده اشک دارم . . .

چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:, :: 22:55 :: نويسنده : هیوا سیدآبادی

صدای زمزمه های حضور رادر میان بغض های هر شبم می شنوم.
ولی تمام جعه های خوب من تهی زآمدنت.
غروب شد،سحر برفت،سکوت آمد و برفت ونم نم سپید اشک روی گونه ام روان،
آمد وبرفت تو باز هم نیامدی .
خسته ام!
ز بهر سالهای بی امان سالهای سبز انتظار وخسته از ستم،از گناه های شیعیان وباز هم...
وجمعه جمعه ندبه ام وندبه ندبه اشک وآه وباز هم ...وبازهم...وباز هم نیامدی.
بیا وبا دوباره بودنت تمام کاش های کاش من تمام کن بیا وباز هم بپاش رنگ عشق
رنگ آبی حقیقتی را به روی ای کاش های کاش من. دلم بسی گرفته است...بهر سالهای باتو بودن ونبودنت،
از تو خواندن وندیدنت،از تو گفتن و... .
خواندنی ترین سروده ی من تا ابد به یاد ماندنی. سخت ومبهمی انتهای انتها.
در جواب وحل تو وامانده ام.هر کجا می روم هرچه می روم باز هم حضور می باید و ظهور.
بوی عطر سبز پیرهنت عطر خوب آمدنت حسرت دلهای بی قرارمان شده است.
امید روح خفته ام بیا و روشنی بده به قلب های بی قرار. به بغض های بی امان
به انتظار، انتظار وانتظار.

 

 

 

 

چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:, :: 22:55 :: نويسنده : هیوا سیدآبادی

چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:, :: 22:55 :: نويسنده : هیوا سیدآبادی

هر جا غصّه دار شدی استغفار کن.
استغفار امان انسان است.
به این کاری نداشته باش که چرا محزون شده ای، اذیّتت کرده اند؟ گناهی کرده ای؟

محزون که شدی استغفار کن.
چه غم خود را داشته باشی و چه غم مؤمنین را، استغفار غم ها را از بین می برد.
همان طور که وقتی خطا می کنی همه صدمه می خورند، مثلاً وقتی چند نفر کفران نعمت می کنند به همه ضرر می رسد؛ استغفار هم که می کنی به همه ماسوای خودت نفع می رسانی...

.:حاج اسماعیل دولابی
چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:, :: 22:55 :: نويسنده : هیوا سیدآبادی
درست است که خواندن نماز شب با کیفیت 11 رکعت، 70 بار استفغار و 40 انسان مومن را دعا کردن، وارد شده است،‌ اما همین اسلام می‌گوید، اگر دانشجویی فردا امتحان داشت یا زن کارمندی که کارهای خانه را انجام می‌دهد، شب خسته است و نمی‌تواند برای نماز شب بلند شود، اگر فرزندش از خواب بیدار شد و خواست شیر بخورد، یا باد دری را باز کرد و او بیدار شد،‌ ذکر «یا اکرم الاکرمین» را بگوید و دوباره بخوابد. 

حجت الاسلام فاطمی نیا
چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:, :: 22:55 :: نويسنده : هیوا سیدآبادی

ازحضرت آیت‌الله آقا موسی شبیری زنجانی نقل شده است که:

 

در سفری که امام خمینی(ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند امام درصحن حرم امام رضا (ع) با سالک الی الله حاج حسنعلی نخودکی مواجه می شوند. امام امت (ره) که در آن زمان شاید درحدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت وقت را غنیمت می شمارد و به ایشان می گوید با شما سخنی دارم.حاج حسنعلی نخودکی می گوید: من درحال انجام اعمال هستم، شما در بقعه حر عاملی (ره) بمانید من خودم پیش شما می آیم. بعد از مدتی حاج حسنعلی می آید و می گوید چه کار دارید؟
 

امام (ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا (ع) کرد و گفت: تو را به این امام رضا، اگر (علم) کیمیاداری به ما هم بده؟
حاج حسنعلی نخودکی انکار به داشتن علم (کیمیا) نکرد بلکه به امام (ره) فرمودند:اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید آیا قول می دهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و درهر جائی به کار نبرید؟
امام خمینی (ره) که از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان می بارید، سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند:نه نمی توانم  چنین قولی به شما بدهم.
 

حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام (ره) شنید روبه ایشان کرد وفرمود: حالا که نمی توانید «کیمیا» را حفظ کنید من بهتر از کیمیا را به شما یاد می دهم و آن این که :
 

بعد از نمازهای واجب یک بار آیه الکرسی را تا «هوالعلی العظیم» می خوانی .
و بعد تسبیحات فاطمه زهرا(س) را می گویی .
وبعد سه بار سوره توحید «قل هوالله احد» را می خوانی .
و بعد سه بار صلوات می گویی:اللهم صل علی محمد و آل محمد
 

و بعد سه بار آیه مبارکه: و من یتق الله یجعل له مخرجا. و یرزقه من حیث لایحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله، بالغ امره قد جعل الله لکل شیء قدراً؛ (طلاق/2 و 3) (هرکس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می کند و او را از جائی که گمان ندارد روزی می دهد، و هرکس برخداوند توکل کند کفایت امرش را می کند، خداوند فرمان خود را به انجام می رساند، و خدا برای هرچیزی اندازه ای قرار داده است.) را می خوانی که این از کیمیا برایت بهتر است.
 


سه شنبه 13 دی 1390برچسب:, :: 8:32 :: نويسنده : هیوا سیدآبادی

·

  اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت؛ فقر اینه که روژ لبت زودتر از نخ دندونت تموم بشه؛ فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از شام دیشب و فردا شب خانواده ات بهتر باشه؛ فقر اینه که ماجرای عروس فخری خانوم و زن صیغه‌ای پسر وسطیش رو از حفظ باشی اما ماجرای مبارزات مردان و زنان بزرک کشورتو ندونی؛ فقر اینه که از بابک و افشین وامیرکبیر و مصدق... و مولوی و رودکی و خیام... چیزی جز اسم ندونی اما ماجراهای آنجلینا جولی و براد پیت و سیر تحولی بریتنی اسپرز رو پیگیری کنی؛ فقر اینه که وقتی کسی ازت میپرسه در ۳ ماه اخیر چند تا کتاب خوندی برای پاسخ دادن نیازی به شمارش نداشته باشی؛ فقر اینه که ۶ بار مکه رفته باشی و هنوز يك بار تفسير قرآن رو نخونده باشي فقر اینه که فاصله لباس خریدن‌هات از فاصله مسواک خریدن‌هات کمتر باشه؛ فقر اينه كه بهترين لباسها و آرايشت و عطرت مال از خونه بيرون رفتنه اما شب‌ها تو خونه لباس كهنه بپوشي و بوي كرمهاي عجيب و غريب بدي فقر اینه که کلی پول بدی و یک عینک دیور تقلبی بخری اما فلان کتاب معروف رو نمی خری تا فایل پی دی اف ش رو مجانی گیر بیاری؛ فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابونهای اروپا تعریف کنی؛ فقر اینه که ۱۵ میلیون پول مبلمان بدی اما به هيچ موسسه خيريه اي كمك نكرده باشي؛ فقر اینه که ماشین ۴۰ میلیون تومانی سوار بشی و قوانین رانندگی رو رعایت نکنی؛ فقر اینه که ورزش نکنی و به جاش برای تناسب اندام از غذا نخوردن و جراحی زیبایی و دارو کمک بگیری؛ فقر اینه که وقتی ازت بپرسن سرگرمی و هابیهای تو چی هستند بعد از یک مکث طولانی بگی موزیک و تلویزیون؛ فقر اینه که با کامپیوتر کاری جز چت کردن و موزیک گوش دادن نداشته باشی؛ فقر اینه که کتابخانه خونه ات کوچکتر از یخچالت(یخچال هایت) باشه؛ فقر اینه که هر سال عاشورا به در و همسایه نذری بدی اما ندوني امام حسين چرا از مكه خارج شد فقر اينه كه فكر كني ديگه خودت فهميدي خدا چيه و كيه و چي ميگه وقتي از شمس و مولانا گرفته تا انيشتين، در حيرت آفرينش و عظمتش و حكمتش متحير موندن فقر اينه كه يك غزل از شمس يا مولانا حفظ نباشي اما آهنگهاي افشين و اميد و پويا و آرش و حفظ باشي فقر اينه كه واسه ديدن كنسرت فلاني كلي پول خرج ميكني تا دبي ميري اما تا الان يك جلسه منطق الطير عطار رو نخوندي فقر اينه كه بگي اسلام بد و از مد افتاده و قديميه و باد بندازي تو گلوت و بگي ما عوضش مولوي داريم اما ندوني مولوي گفته من فقط قرآن رو منظوم كردم چه برسه به اينكه بدوني چرا فقر اینه كه فرق خرافات و عقده‌ها و كينه‌ها رو از دين ندوني فقر اينه كه از اسلام متنفر باشي وقتي فقط اسمش رو شنيدي و حتي معني اسمش رو هم نميدوني فقر اينه كه هر حكم و عقيده اي رو نسبت به ميزان لذتش بسنجي و اگر حال نميداد يا سخت بود، به اسم تمدن و آزادي لگدمالش كني فقر اینه که دم دکه روزنامه فروشی بایستی و همونطور سر پا صفحه اول همه روزنامه‌ها رو بخونی و بعد یک نخ سیگار بخری و راهتو بگیری و بری؛ 

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ

السلام علیک یا ابا صالح المهدی (عج)
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سلاله طاها و آدرس solaleye-taha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 32
بازدید دیروز : 143
بازدید هفته : 32
بازدید ماه : 280
بازدید کل : 93105
تعداد مطالب : 57
تعداد نظرات : 43
تعداد آنلاین : 1

Alternative content